English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2822 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
thesauruses U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesaurus U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
VRML U سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
name U لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names U لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
chickens come home to roost <idiom> U زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
semicolon U که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
speech U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches U بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slices U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slice U ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
orientated U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
problem U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problems U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
postscript U سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
postscripts U سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
spellchecker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
extensible U زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد
macro U زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
thread U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
musicom U یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
Windows API U مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
dictionaries U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary U 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib U چرب زبان زبان دار
lexicon U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
kultur U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
cultures U فرهنگ
culturing U فرهنگ
culture U فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
enculturation U فرهنگ اموزی
gradus U فرهنگ عروضی
subcultures U خرده فرهنگ
thesauruses U فرهنگ جامع
thesaurus U فرهنگ جامع
subcultures U فرهنگ فرعی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
subculture U فرهنگ فرعی
graecism U فرهنگ یونانی
subculture U خرده فرهنگ
vocabulary U فرهنگ لغات
national culture U فرهنگ ملی
dictionaries U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
Arabic U فرهنگ عربی
data dictionary U فرهنگ داده ها
deculturation U فرهنگ زدایی
class culture U فرهنگ طبقهای
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
iranism U فرهنگ ایرانی
armenian U فرهنگ ارمنی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
urbiculture U شهر فرهنگ
etymologicon U فرهنگ مشتقات
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
walking dictionary U فرهنگ متحرک
vocabularies U فرهنگ لغات
deculturation U فرهنگ باختگی
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
acculturation U فرهنگ پذیری
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
abclution U فرهنگ ناپذیری
dictionary U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
word book U فرهنگ لغات
lexicography U فرهنگ نویسی
folklore U فرهنگ قومی
wordbook U فرهنگ لغات
educative U فرهنگ بخش
glossary U فرهنگ لغات
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
glossary U فرهنگ لغات دشوار
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
the f. words U کلمات زیرین
terminology U کلمات فنی
verbalist U منقد کلمات
terminologies U کلمات فنی
word salad U سالاد کلمات
apothegm U کلمات قصار
spate U سیل کلمات
code words U کلمات رمزی
declension U صرف کلمات
code word U کلمات رمزی
control words U کلمات کنترلی
word of mouth U کلمات مصطلح
VIP U مخفف کلمات
play on words <idiom> U بازی با کلمات
logion U کلمات قصار
VIPs U مخفف کلمات
shan't U مخفف کلمات not shall
contents U کلمات یک نامه
i ran the words through U ان کلمات را خط زدم
addressing U و کلمات افست
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
euphony U خوش اهنگی کلمات
permutation table U جدول کلمات رمز
padding U کلمات یارکوردهای ساختگی
voder U یک ترکیب کننده کلمات
aphorisms U پند کلمات قصار
aphorism U پند کلمات قصار
jiving U کلمات بیهوده واحمقانه
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
1Vintage style
1tink and grow rich
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com